Deudic | اولین بار که او | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی

✘ Close


Total search result: 16 (8374 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Gleich bei unserer ersten Begegnung hat es mich wie einen Blitz getroffen [hat es mich erwischt] . U	اولین بار که او [زن یا مرد] را دیدم بر احساساتم فایق شد.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	Wann fährt der erste [nächste] Bus ab? U	اولین اتوبوس [بعدی] کی حرکت می کند؟
	Auftaktspiel {n} U	اولین مسابقه [از یک سری مسابقات] بازی مقدمه ای
	einen Gesetzentwurf in erster Lesung beraten U	اولین جلسه نظریه شور در مورد لایحه ای را آغاز کردن
	Es wird interessant sein, wie die ersten freien Wahlen ablaufen. U	خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
	Erstveröffentlichung {f} U	اولین انتشار
	Einschulung {f} U	فرستادن به مدرسه [برای اولین بار]
	Abendstern {m} U	اولین ستاره قابل رویت
	Erstaufführung {f} U	اولین اجرا [در نمایش]
	Anwurf {m} U	اولین حرکت [موتور]
	Andruck {m} U	اولین نمونه چاپی
	Erstbesteigung {f} U	اولین صعود
	Erstling {m} U	اولین فرزند
	Frühzug {m} U	اولین قطار
	Erstschlag {m} U	اولین ضربه
	zum ersten [letzten] Mal U	برای اولین [آخرین] بار
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

2	Kontrast
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy